زنان
خطری که زنان ایرانی را تهدید می کند جدی است باید آگاه باشید باشید واز برنامه هایی که برای نابودی فرهنگ ایران است آگاه شوید
زنان
نويسندگان
لینک عزیزان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان زنان و آدرس zanan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





باد پاییزی اگر برگ خزان را می برد

مهر زهرا هم گناه شیعیان را می برد . . .

فاطمیه آمدوآن مونس و همدم کجاست؟ شمع میپرسد ز پروانه گل نرگس کجاست؟

در عزای مادرت یابن الحسن یکدم بیا ، تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست

*********************

یا علی جان تربت زهرا کجاست؟ / یادگار غربت زهرا کجاست؟

تا ز نورش دیده را روشن کنم / بر مزارش شعله‌ها بر تن کنم  . . .

************************

ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم

مامور برای خدمت زهرائیم

روزی که تمام خلق حیران هستند

ما منتظر شفاعت زهرائیم

********************

دکتر شریعتی:

خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم که فاطمه نیست.

نه، این‌ها همه هست و این همه فاطمه نیست.

«فاطمه، فاطمه است»

***************************

فاطمیه قصه گوی رنجهاست / فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست

                            فاطمیه شعر داغ لاله است /  قصه ی زهرای ۱۸ ساله ست

                            فاطمیه شرح دیوار و در است /  دفتر در مقام سخت زینب پرور است . . .

                                                ***********************

دل از غم فاطمه توان دارد ؟ نه / و ز تربتِ او کسی نشان دارد؟ نه

آن تربتِ گمگشته به بَر، زوّاری / جز مهدی صاحب الزمان دارد؟ نه . .

**************

نمایان شد ز خط آتش و دود / که جرم فاطمه حب علی بود

پس از زهرا علی بی همزبان شد / اسیر امتی نامهربان شد . . .

******************

چه تعبیری خدا در نقطه دارد/ که تفسیری جدا هر نقطه دارد

به تعداد بهار عمر زهرا(س) / همین اندازه کوثر نقطه دارد . . .

(سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد)

                                                         

 


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:شعر , ] [ 21:26 ] [ بنده ی خدا ]
شوخی کردن با شعر شاعران و خود شاعران کار سختی است. بخصوص آن دسته از شاعران که دستی هم در طنازی دارند. حالا این‌که بنده نگارنده با چه جرأتی برداشته با شعر سعید بیابانکی که نه‌تنها شاعر چیره‌دستی است، بلکه طنزپرداز برجسته‌ای هم هست، شوخی کرده، خودش برای خودش یکی از معماهای پیچیده است. 

به گزارش «امروزی ها» تهران امروز نوشت: شوخی کردن با گشت ارشاد، از شوخی کردن با شاعران هم سخت‌تر است. حالا حساب کنید این‌که همین بنده نگارنده برداشته در بیت آخر این شعر، با گشت ارشاد و دستگیری پوشندگان مانتوی کوتاه و غیره هم شوخی کرده است، دیگر برای خودش معما در معمایی است.

واقعاً چی باقی‌مانده است؟ خب، این سوال، سوال مبهمی است. باید دید منظور این است که از چی، چی باقی‌مانده است. به هر تقدیر چیزهای بسیاری وجود دارد که بخش‌های کمی از آنها هنوز باقی‌مانده است و اگر بخواهیم بیشتر توضیح بدهیم باید خطوط قرمز را بالکل زیر پا بگذاریم، که امکانش نیست. لذا تا توضیح بیشتری نداده‌ایم شعر را بخوانید و استفاده کنید:

مولانا سعید بیابانکی فرموده است:

جاده مانده‌ست و من و این سرِ باقی‌مانده

رمقی نیست در این پیکر باقی‌مانده 


بنده معروض می‌دارد:

جاده مانده‌ست و من و این خرِ باقی‌مانده

این خرِ دربدرِ لاغر باقی‌مانده

خر من! خودخوری و صبر و تحمل تا کی؟

پرده بردار از آن عرعرِ باقی‌مانده

خرتر از تو منم این‌جا، که کنارت ماندم

و نرفتم ز همان معبر باقی‌مانده

اژدها بودم و دارای سه‌تا کله، ولی

منم اکنون و همین یک سرِ باقی‌مانده

ناگهان کرک و پرم ریخت، کجا؟ توی هوا

چه کنم حالا با این پر باقی‌مانده؟

«خارج قسمت» من بود که یغما شد و رفت

منم اکنون و دو صف لشکر «باقی‌مانده»

غیر از آن مانتوی کوتاه همه معروفند

نهی کن نهی از این منکر باقی‌مانده

برچسب‌ها:
[ یک شنبه 1 مرداد 1391برچسب:شعر,شوخی,گشت ارشاد,طنز, ] [ 3:43 ] [ بنده ی خدا ]

 خورشید شدم 

 

ابر شدی تا نتابم

ابر شدم

باد شدی تا نبارم

باد شدم

کوه شدی تا از حرکت بازمانم

کوه شدم

آهن شدی  شکستی مرا... 

...هیچ شدم

تا آنی باشم که دوست دارم...


برچسب‌ها:
[ جمعه 30 تير 1391برچسب:, ] [ 19:56 ] [ بنده ی خدا ]

خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه یکی با چشمای نازش دل کوچیکمو لرزوند یکی با دست ناپاکش گلای باغچمو سوزوند تو این شب های تو در تو . خداحافظ گل شب بو هنوز آوار تنهایی داره می باره از هر سو خداحافظ گل مریم .گل مظلوم پر دردم نشد با این تن زخمی به آغوش تو برگردمنشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم از این فصل سکوت و شب غم بارونو بردارم نمی دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی تو که بیدار بیداری بگو از شب چی می دونی تو این رویای سر دم گم .خداحافظ گل گندم تو هم بازیچه ای بودی . تو دست سرد این مردم خداحافظ گل پونه . که بارونی نمی تونی ...طلسم بغضو برداره .از این پاییز دیوونه خداحافظ .....! خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمامخداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدیدخداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رؤیا ها بدونی بی تو و با تو، همینه رسم این دنیا خداحافظ خداحافظ


برچسب‌ها:
[ سه شنبه 27 تير 1391برچسب:شعر, ] [ 16:42 ] [ بنده ی خدا ]
روزگارت باد شیرین! شاد باش دست کم یک شب تو هم فرهاد باش آه! در شهر شما یاری نبود قصه هایم را خریداری نبود!!! وای! رسم شهرتان بیداد بود شهرتان از خون ما آباد بود از درو دیوارتان خون می چکد خون من، فرهاد، مجنون می چکد خسته ام از قصه های شوم تان خسته از همدردی مسموم تاناینهمه خنجر دل کس خون نشد این همه لیلی، کسی مجنون نشد آسمان خالی شد از فریادتان بیستون در حسرت فرهادتان کوه کندن گر نباشد پیشه ام بویی از فرهاد دارد تیشه ام عشق از من دور و پایم لنگ بود قیمتش بسیار و دستم تنگ بود گر نرفتم هر دو پایم خسته بود تیشه گر افتاد دستم بسته بودهیچ کس دست مرا وا کرد؟ نه! فکر دست تنگ مارا کرد؟ نه! هیچ کس از حال ما پرسید؟ نه! هیچ کس اندوه مارا دید؟ نه! هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفأل می زنمحافظ دیوانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت: " ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم"
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 27 تير 1391برچسب:شعر, ] [ 16:40 ] [ بنده ی خدا ]
یادمـــان باشـد از امـــروز خطـــایی نکنیم گر که در خویش شکستیم صدایی نکنیم پر پــــروانه شکستن هنـــر انسـان نیست گـر شکسـتیم ز غفلـت من و مایی نکنیم یادمـــان باشد اگر شــاخه گلــی را چیدیم وقت پــرپــر شدنش ســاز و نـوایـی نکنیم یادمــــان باشد اگــر خـــاطرمان تنهـــا شد طلب عــشــق ز هـر بی سر و پایی نکنیم یادمــان باشد اگر حــال خوشی دست بداد جز برای فرج یار دعایی نکنیم.
برچسب‌ها:
[ سه شنبه 27 تير 1391برچسب:شعر, ] [ 16:36 ] [ بنده ی خدا ]
بار دیگر یاد دلبر می کنم * نغمه ی یابن الحسن سر می کنم * بار دیگر می رود از کف قرار * قلب من پر می کشد سوی نگار * می کنم یاد از امام منتظر * آن یگانه منجی کّل بشر * گرچه از وصفش زبانم الکن است * نام او آرامش قلب من است * نام مهدی یاد مهدی دلگشاست * بر خلایق جملگی مشکل گشاست * یاد مهدی دل منوّر می کند * شادمان قلب پیمبر می کند * یاد مهدی، یاد حق، ذکر خداست * از خدا مهدیّ قرآن کی کجاست؟ * حق هم اکنون نزد مهدی است و بس * دم مزن ای اهل حق از هیچ کس * نزد او نور خدایی را بجو
برچسب‌ها:
[ دو شنبه 26 تير 1391برچسب:امام زمان,شعر,شعر برای امام زمان, ] [ 22:33 ] [ بنده ی خدا ]
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Salehon :.

درباره وبلاگ

سلام در این وبلاگ شما با مطالبی که برای شما مفید و آموزنده می باشد روبرو می شوید امیدوارم هر مطلبی رو که در اینجا میخونید با ارائه نظرها و انتقادات مفیدتون به من کمک کنید تا باز خورد مفیدش رو خودتون بینید من بعلت مشغله های کاری ای که دارم فقط آخر هفته ها میتونم به وبلاگ شر بزنم خوشحال میشم با هم بحث کنیم
حمایت می کنیم
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 10
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 47
بازدید ماه : 1107
بازدید کل : 206157
تعداد مطالب : 181
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
شمارنده
شمارنده